هیشکی نیست....


Avareh Marg Copyright © 1390 - 1394 All right reserved

 

شده يه چيزي تو دلت سنگيني كنه....؟؟؟خيلي سخته ادم كسي رو نداشته باشه...

دلش لك بزنه كه با يكي درد دل كنه ولي هيچكي نباشه...

نتونه به هيچكي اعتماد كنه هر چي سبك سنگين كنه تا دردش رو به يكي بگه ...

نتونه اخرش برسه به يه بن بست ...

تك وتنها با يه دلي كه هي وسوسش مي كنه اونو خالي كنه ...

اما راهي رو نمي بينه سرش روكه بالا مي كنه اسمون رو مي بينه به اون هم نمي تونه بگه...

خيري از اسمون هم نديده

مگه چند بار اشك هاي شبونش رو پاك كرده...؟!

بهش محل هم نداده تا رفته گريه كنه زود تر از اون بساط گريه اش رو پهن كرده تا كم نياره ...

 خيلي سخته ادم خودش به تنهايي خو كنه اما دلي داشته باشه كه مدام از تنهايي بناله...

 خيلي سخته ادم ندونه كدوم طرفيه؟!

 خيلي سخته ادم احساس كنه خدا انو از بنده هايش جدا كرده ...

خيلي سخته ندوني وقتي داري با خدا درددل مي كني داره به حرفات گوش مي ده يا ...

 پرده ي گناهات انقدر ضخيم شده كه صدات به خدا نمي رسه.... ؟!






http://up.ghalebgraph.ir/up/galebgraph/authors/hamidreza/Bahman94/3/10.png


27 / 9 / 1390 9:53 بعد از ظهر |- اواره مرگ -|

C†?êmê§